سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردمى را در مرگ یکى از آنان تعزیت گفت و فرمود : ] این کار نه با شما آغاز گردید ، و نه بر شما به پایان خواهد رسید . این رفیق شما به سفر مى‏رفت کنون او را در یکى از سفرهایش بشمارید ، اگر نزد شما بازگشت چه خوب و گرنه شما روى بدو مى‏آرید . [نهج البلاغه]
ما دو نفر
سوتک ( شنبه 88/2/26 :: ساعت 4:3 عصر )

1
چند بار
چقدر
سقوط؟
هر بار
قدری از تو
کم‌ می‌شود
دیگر نمی‌شناسمت
این تویی که حتی برگ چنار را کنار گذاشته‌ای؟


2
- شنوندگان عزیز!
هوا تا غروب قرن‌ها بعد صاف و آفتابی خواهد بود...
کشتی خلوت می‌شود
آخری لاک پشت پیری است که غرولند می‌کند:
- «خیلی وقته که سازمان هواشناسی اشتباه نکرده.»
و با زنش می‌زند بیرون...
رادیو در خالی کشتی
موزیک تندی شلیک می‌کند...


3
چکش قاضی نورنبرگ یعنی:
«آن تبر دلیل محکمی نیست
بت بزرگ بی‌گناه است...»
و مظنونی جز تو کو؟
این هم آشوییتس
و آتشی که هیچ توصیه‌ای را نمی پذیرد...


4
تو به گیسوان غارت‌شده‌ی زنت فکر می‌کنی
شیطان به آخرین راه‌حل ممکن:
چراغ قرمز
ترافیک عصر پنج شنبه
یکی از چهارراه‌های تهران...


5
این فرشته گریان مقصر نیست
ترافیک کور غروب
گوسفند را به تأخیر انداخته است
و کارد
سنگ را
بریده است
آن‌گونه که گلوی نازک تو را...

ادامه دارد...
در گوشی:
1. شاعر: حمیدرضا شکارسری
2. زندگی در این روزگار سخت است... شاید هم وحشتناک. من هنوز به معجزه باور دارم... شاید هم امید!





لیست یادداشتهای آرشیو نشده